سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خشکبار خوانسار سمیعیان Khansar_Nuts
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


آیت الله قاضی رییس و بنیانگذار دانشگاه قم درگذشت

 

بنیانگذار دانشگاه قم، نمایندة اسبق حضرت امام خمینی(ره) در استان لرستان و عضو جامعه مدرسین حوزة علمیة قم حضرت آیت‌الله مهدی قاضی(ره) در جوار رحمت گستردة پروردگار آرام گرفت و داغ جانسوز فراغش را در دل دوست‌داران علم و صداقت و دانایی نهاد. با دلی آکنده از تألم و تأثر هجرت ملکوتی اینمرد زهد و تقوا را به محضر مبارک امام زمان(عج)، رهبر معظم انقلاب اسلامی، شورای تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان رهبری، هیأت دولت، جامعه مدرسین حوزة علمیة قم، علما و فقهای حوزه‌های علمیه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر علوم تحقیقات و فناوری، بیت رفیع معظم‌له، استادان، کارمندان و دانشجویان دانشگاه قم تسلیت عرض نموده و از درگاه ایزد منان علو درجات علیین را برای روح بزرگ آن فقید مجاهد و شکیبایی و توفیق برای بازماندگان مسئلت دارد.

 

 

 

 

 

 




موضوع مطلب :

سه شنبه 88 آذر 3 :: 8:40 صبح

سئوال

سلام استاد ببخشید، یک سئوال داشتم راجع به آیاتی که راجع به اعتقادات هستندمثل «سوره توحید». به نظر من این گونه آیات را می توان از ظاهر متوجه شد و نیاز نیست که حتماً با دانستن زمان و مکان نزول بخواهیم آنها را بررسی کنیم. نظر شما این است که ظاهر همان معنای معهود عرب عصر نزول است. راجع به این آیات که درباره عقاید است، چه باید کرد؟ متشکرم.

 پاسخ

با سلام پاسخ خود را ذیل عناوین ذیل بیان می کنم.

 1. تعریف زبان

تلقی من این است که زبان عبارت از الفاظ و تعابیری است که نماد و اشاره به معهودات اهل زبان است؛ یعنی اگر معهودات و ذهنیات اهل زبان را بگیرید، الفاظ و تعابیر اهل زبان هیچ معنایی نمی دهد و جز تعدادی صداهای نامأنوس نیست. حتماً الفاظ و تعابیر زبان های ناآشنایی مثل آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی و روسی و چینی و مانند آنها را شنیده ای. آیا شما از صدای سخن گفتن آنها چیزی می فهمید و می توانید درک کنید که آنها چه می گویند و از این الفاظشان چه اراده می کنند. به طور قطع، نه. چه وقت شما می فهمید که آنها چه می گویند؟ وقتی که در می یابید که این الفاظ و تعابیر به چه چیزی در اذهانشان اشاره دارد.

زبان عربی و قرآن نیز همین طور است. وقتی شما از معهودات و ذهنیات عرب عصر نزول خبر نداشته باشید، مقصود از الفاظ و تعابیر آنان را درک نمی کنید.

 2. تناسب سوره توحید با مخاطبانش

در خصوص همین سوره توحید که یادآور شدید، اگر شما ندانید که این سوره خطاب به مشرکان مکه نازل شده است که قائل بودند، خدا زن و بچه دارد و فرشتگان دختران خدایند، حتی ممکن است، اعتراض کنید که آیا این هم حرف شد که خدا زن و بچه ندارد. آیا این سخن این قدر اهمیت دارد که یک سوره درباره آن نازل شود؟

اما اگر بدانید که مخاطب سوره، مشرکان مکه بودند، به روشنی در می یابید که این سوره در رد باور آنان نازل شده است و ربطی به ما ندارد که جای اعتراض ما باشد. به این ترتیب، ما در این سوره، هم «احد»(بی پدر و مادر و همسر و فرزند) بودن خدا را به روشنی می فهمیم و هم «ولد»(فرزند) و «کفو»(همسر) نداشتن خدا را. به توجیهات فلسفی و عرفانی و دیگر مطالب بی ربطی که در ذیل این سوره گفته می شود، هم روی نمی آوریم.

 3. معنای روایت متعمقین ذیل سوره

آن روایتی را نیز که ذیل سوره توحید آورده اند، مبنی بر این که این سوره برای متعمقین آخر الزمان نازل شده است، اشتباه نمی فهمیم و تلقی امان این نخواهد بود که مقصود این سوره را مردمان گذشته و معاصر نفهمیده اند و در آخر الزمان خواهند فهمید. معنای تعمق در روایت، تکلّف و به رنج افکندن است، نه ژرف اندیشی. یعنی این سوره راهنمای کسانی است که در آخر الزمان درباره خدا انحرافاتی دارند و آنها را راهنمایی می کند و این هرگز به این معنا نیست که این سوره عمقی دارد و افرادی عمیق اندیش در آخر الزمان موفق به درک عمق آن خواهند شد و مردم عصر نزول مراد آیات سوره را درک نکردند.  

 4. معنای عمیق بودن باطن قرآن در روایات

خداوند به لسان بشر یعنی عرب عصر نزول سخن گفته است و بشر هم از الفاظ و تعابیرش همان معانی معهود و آشنایش را اراده می کند و خدا هم قصدش این بوده است که مقاصدش را به این عرب عصر نزول بفهماند؛ لذا نمی تواند از این الفاظ، معناهایی غیر از آنچه که معهود و مفهوم آنان بوده است، اراده کند؛ چون آنان نمی فهمیدند.

«احد» به همان معنایی است که آنها می فهمیدند و «صمد» و «ولد» و «کفو» نیز همین طور. این دیگر یک چیزی به نام سطح و یک چیزی به نام عمق ندارد. یک معناست و بس.

اگر در روایاتی آمده است که باطن قرآن عمیق است، به این معناست که معنای قرآن عبارت از مطالب بی ارزش رایج میان عرب عصر نزول نیست که درباره وصف شراب و زن و شمشیر و نسب و مانند آنها بوده است. نه این که قرآن معانی چند لایه دارد. اگر سخنان عرب معانی چند لایه داشت، قرآن هم دارد. قرآن که به زبان اجنه و فرشتگان نازل نشده است. به زبان عرب عصر نزول نازل شده است. بنابراین هر حکمی که بر زبان عرب عصر نزول رانده می شود، بر قرآن هم باید راند.

 5. باطن قابل اثبات برای قرآن

آری، همان طور که سخن بشر لوازمی دارد، سخن خدا هم لوازمی دارد. اگر مراد از باطن لوازم سخن است، همان طور که سخن بشر باطن دارد، سخن خدا هم باطن دارد؛ اما این معانی بی ربط و آسمان و ریسمانی که هیچ ربط عقلی و ملازمه منطقی میان آنها و آیات قرآن وجود ندارد، باطن قرآن تلقی نمی شود و جز تفسیر به رأی و افترا بستن بر خدا نامی پیدا نمی کند.




موضوع مطلب :

یکشنبه 88 آذر 1 :: 8:27 صبح

ماهیت نماز سخن گفتن با کسی است که همه هستی امان را به ما هدیه داده است و  همیشه از لطف و محبت او  برخورداریم. ما که از هر کسی که عطش یک نیاز ساده ای از ما را مثل آب به هنگام تشنگی و غذا به هنگام گرسنگی و آمیزش در وقت میل شدید جنسی بر می آورد، احساس خوبی داریم و به او عشق می ورزیم، چگونه است که از خدا که همه اینها را برای ما آفریده احساس خوب و لذت نمی کنیم و آنگاه که وقت نماز می شود، با کسالت و بی میلی به سوی نماز می رویم و با غفلت و حواس پرتی و کراهت نماز می گزاریم؟
این سئوالی است که ممکن است، بسیاری مطرح کنند. پاسخ آن در حد بضاعت اینجانب از این قرار است:
* مشکل ما در ارتباط با خدا چند چیز است:

یکی آن که ما همواره غرق نعمت های الهی بوده ایم و لذا چندان احساس اعطای آن را نکرده ایم. به همین رو وقتی نعمتی را از دست می دهیم، می فهمیم که خدا چه چیزی را به ما داده بود و گرفت. این زمان است که به یاد خدا می افتیم؛ چنان که در قرآن آمده است:
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی اْلإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَا بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ (فصلت،51)؛ و چون به انسان نعمت بدهیم، روی می گرداند و به کناری می کشد و چون بدی به او برسد، همواره خدا را می خواند.
به همین رو گفته شده است، روزه بگیرید و به مساکین برسید و از بیچارگان دستگیری کنید. چنین اعمالی موجب می شود، نعمت های الهی را درک کنیم. 

دوم، آن که خدا نعمت هایش را با واسطه می هد. اگر این طور بود که ما هر وقت چیزی را می خواستیم، در غیب باز می شد و نعمت به ما داده می شد، روشن تر درک می کردیم که خدا منعم ماست. اما این طور نیست. ما تصور می کنیم که این خودمان هستیم یا این دیگران هستند که به ما نعمت می دهند. ما هیچ توجه نداریم که اگر نفسمان قطع شود، نمی توانیم به جریان بیاندازیم و اگر ضربان قلبمان بایستند، نمی توانیم آن را به حرکت بیاندازیم. دیگران هم مثل ما این گونه عاجزند.
سوم، آن که خدا نامحسوس است. اگر خدا جسمانی و برای ما قابل مشاهده بود، روشن تر وجودش را حس می کردیم. ما ناگزیریم خدا را از راه آثارش بشناسیم. دست خدا را در طبیعت و جهان ببنیم. به شگفتی های جهان بنگریم و دقت کنیم که آیا می تواند اینها خود به خود ایجاد شده باشد و کسی آن را پدید نیاورده باشد و آیا می تواند بی هیچ غرض و هدفی آفریده شده باشد؟
به هر حال، تا خدا برای ما محسوس و ملموس نشود، از سخن گفتن با او احساس لذت نمی کنیم و آن هم به این است که تمام وجود ما اعم از قلب و زبان و همه جوارج ما به یاد خدا و در راه خدا فعالیت کند.
*‏ سخن کوتاه کنم و خیلی خلاصه عواملی را یاد کنم که می تواند نماز را برای ما لذت بخش کند.
1. همیشه با وضو و دائم الذکر باشیم.
2. نماز را سر وقت بخوانیم و از وقت خود به تأخیر نیاندازیم.
3. با حال خستگی و دلمشغولی وارد نماز نشویم. قبل از نماز، مدت کوتاهی در جایی خلوت استراحت کنیم.
4. بی مقدمه وارد نماز نشویم و با خواندن نوافل و ذکر، خود را برای نماز واجب آماده کنیم.
5. معنای الفاظ و عبارات نماز را بدانیم.
6. در یک جای خلوت و بی سر و صدا نماز بخوانیم.
7. کلمات نماز را شمرده و با توجه به معنایش ادا کنیم.
8. خود را در مقابل خدا احساس کنیم.
9. اذکار نماز را با صدای غُنَّه ای (تو دماغی) بخوانیم، به گونه ای که سر و سینه و تمام وجودمان بلرزد و خود را در نماز غرق کنیم.
10. آنچه از ادعیه که مناسب حال ماست و در حال ما تأثیرگذار است، مثل ادعیه خمس عشر با حال تضرع و گریه در تعقیبات نماز بخوانیم.
11. در شبانه روز حد اقل یکبار سعی کنیم، به یاد خدا گریه کنیم. برای این منظور به مردن خود فکر کنیم. به این که ما هیچ هستیم و بی اذن خود مریض می شویم و می میریم. به گناهانی که کرده ایم. گاهی داد بزنیم. گاهی بر سر و روی خود بزنیم. گاهی به عیادت مریضی برویم. گاهی از ناتوانی دستگیری کنیم. گاهی روزه بگیریم. گاهی به مساجد و مشاهد برویم. گاهی به قبرستان برویم. گاهی به دیدار مردان خدا برویم و خلاصه از هر فرصتی استفاده کنیم که قلبمان را نازک کنیم و اشکمان را  سرازیر سازیم.
تا اشک نریزد، لذت نماز درک نمی شود. لینک مرتبط:‏
قطره های اشک جرعه های عشق
التماس دعا 




موضوع مطلب :

یکشنبه 88 آذر 1 :: 8:25 صبح
<   1   2   3   
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 20
  • بازدید دیروز: 21
  • کل بازدیدها: 98999
امکانات جانبی