خشکبار خوانسار سمیعیان Khansar_Nuts
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


ماهیت نماز سخن گفتن با کسی است که همه هستی امان را به ما هدیه داده است و  همیشه از لطف و محبت او  برخورداریم. ما که از هر کسی که عطش یک نیاز ساده ای از ما را مثل آب به هنگام تشنگی و غذا به هنگام گرسنگی و آمیزش در وقت میل شدید جنسی بر می آورد، احساس خوبی داریم و به او عشق می ورزیم، چگونه است که از خدا که همه اینها را برای ما آفریده احساس خوب و لذت نمی کنیم و آنگاه که وقت نماز می شود، با کسالت و بی میلی به سوی نماز می رویم و با غفلت و حواس پرتی و کراهت نماز می گزاریم؟
این سئوالی است که ممکن است، بسیاری مطرح کنند. پاسخ آن در حد بضاعت اینجانب از این قرار است:
* مشکل ما در ارتباط با خدا چند چیز است:

یکی آن که ما همواره غرق نعمت های الهی بوده ایم و لذا چندان احساس اعطای آن را نکرده ایم. به همین رو وقتی نعمتی را از دست می دهیم، می فهمیم که خدا چه چیزی را به ما داده بود و گرفت. این زمان است که به یاد خدا می افتیم؛ چنان که در قرآن آمده است:
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی اْلإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَا بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ (فصلت،51)؛ و چون به انسان نعمت بدهیم، روی می گرداند و به کناری می کشد و چون بدی به او برسد، همواره خدا را می خواند.
به همین رو گفته شده است، روزه بگیرید و به مساکین برسید و از بیچارگان دستگیری کنید. چنین اعمالی موجب می شود، نعمت های الهی را درک کنیم. 

دوم، آن که خدا نعمت هایش را با واسطه می هد. اگر این طور بود که ما هر وقت چیزی را می خواستیم، در غیب باز می شد و نعمت به ما داده می شد، روشن تر درک می کردیم که خدا منعم ماست. اما این طور نیست. ما تصور می کنیم که این خودمان هستیم یا این دیگران هستند که به ما نعمت می دهند. ما هیچ توجه نداریم که اگر نفسمان قطع شود، نمی توانیم به جریان بیاندازیم و اگر ضربان قلبمان بایستند، نمی توانیم آن را به حرکت بیاندازیم. دیگران هم مثل ما این گونه عاجزند.
سوم، آن که خدا نامحسوس است. اگر خدا جسمانی و برای ما قابل مشاهده بود، روشن تر وجودش را حس می کردیم. ما ناگزیریم خدا را از راه آثارش بشناسیم. دست خدا را در طبیعت و جهان ببنیم. به شگفتی های جهان بنگریم و دقت کنیم که آیا می تواند اینها خود به خود ایجاد شده باشد و کسی آن را پدید نیاورده باشد و آیا می تواند بی هیچ غرض و هدفی آفریده شده باشد؟
به هر حال، تا خدا برای ما محسوس و ملموس نشود، از سخن گفتن با او احساس لذت نمی کنیم و آن هم به این است که تمام وجود ما اعم از قلب و زبان و همه جوارج ما به یاد خدا و در راه خدا فعالیت کند.
*‏ سخن کوتاه کنم و خیلی خلاصه عواملی را یاد کنم که می تواند نماز را برای ما لذت بخش کند.
1. همیشه با وضو و دائم الذکر باشیم.
2. نماز را سر وقت بخوانیم و از وقت خود به تأخیر نیاندازیم.
3. با حال خستگی و دلمشغولی وارد نماز نشویم. قبل از نماز، مدت کوتاهی در جایی خلوت استراحت کنیم.
4. بی مقدمه وارد نماز نشویم و با خواندن نوافل و ذکر، خود را برای نماز واجب آماده کنیم.
5. معنای الفاظ و عبارات نماز را بدانیم.
6. در یک جای خلوت و بی سر و صدا نماز بخوانیم.
7. کلمات نماز را شمرده و با توجه به معنایش ادا کنیم.
8. خود را در مقابل خدا احساس کنیم.
9. اذکار نماز را با صدای غُنَّه ای (تو دماغی) بخوانیم، به گونه ای که سر و سینه و تمام وجودمان بلرزد و خود را در نماز غرق کنیم.
10. آنچه از ادعیه که مناسب حال ماست و در حال ما تأثیرگذار است، مثل ادعیه خمس عشر با حال تضرع و گریه در تعقیبات نماز بخوانیم.
11. در شبانه روز حد اقل یکبار سعی کنیم، به یاد خدا گریه کنیم. برای این منظور به مردن خود فکر کنیم. به این که ما هیچ هستیم و بی اذن خود مریض می شویم و می میریم. به گناهانی که کرده ایم. گاهی داد بزنیم. گاهی بر سر و روی خود بزنیم. گاهی به عیادت مریضی برویم. گاهی از ناتوانی دستگیری کنیم. گاهی روزه بگیریم. گاهی به مساجد و مشاهد برویم. گاهی به قبرستان برویم. گاهی به دیدار مردان خدا برویم و خلاصه از هر فرصتی استفاده کنیم که قلبمان را نازک کنیم و اشکمان را  سرازیر سازیم.
تا اشک نریزد، لذت نماز درک نمی شود. لینک مرتبط:‏
قطره های اشک جرعه های عشق
التماس دعا 




موضوع مطلب :

یکشنبه 88 آذر 1 :: 8:25 صبح

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 16
  • بازدید دیروز: 32
  • کل بازدیدها: 99338
امکانات جانبی